خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی،
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی،
خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی،
وسط راه اما، از عشق یه کمی ترسیده باشی.
شاید آنجا نقطه ی آغاز بود نقطه ی آغاز یک اعجاز بود شاید آنجا روی بام عاشقی سینه سرخی باعث پرواز بود من نمی دانم ولی گل گفته بود زندگی یعنی کمی طناز بود.
این طوری تربیت شده که به حریم خصوصی کسانی که دوستشان دارد احترام بگذارد و خودش را مجبور می کند به چیز دیگری فکر کند.
می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند."