بعد چند ماه رفتن به مدرسه (به یاد یه نفر)خیلی خستگی و کوفتگی همراهش بود
نمی خواستم تو این وبلاگ چیزی از خودم بنویسم می خواستم یه وبلاگی بزنم که نه اسم خودم توش بود نه نشونی از من
ولی چیزی خاصی نمی خوام بگم:
فقط دلم گرفته از این زمونه،از آداماش
از دروغاش از همه چیز
چند روزی هست در و دیوار هم بهم گیر میده
چرا این کارو نکردی .....
وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی
دلم میخواد جیغ بزنم میگن حیا کن
میخوام بخندم میگن چته بسه دیگه
دل زدم به دریا
میخوام اون چیزی بشم که خودم می خوام
میخوام مثل خودم رفتار کنم
میخوام بجنگم
باید به چشم نامحرمان دوخت
این کهنه روسری...