رها بود ....رهاتر از هر رهایی .... دو بال داشت ....خلعتی از جانب حق....ولیک خود رهاتر از بال هایش بود...بال هایش رها نبودند...تا بال نباشد اختیاری نیست ....رها اختیار می خواست....
شانه های نحیف رها خواهان بار امانت بود
پروردگار خلعتش را به امانت برداشت و رها را اختیار داد
رها گمان کرد در دنیا هم رهاست
رهای آسمان ها نیلوفر زمین شد
و نیلوفر رویید وهمه چیز را دربند کرد
همه چیز را به اسارت خویش در آورد
اما اسیر خاک نبود
ریشه ی سستش در خاک و ساقه ی نحیفش به اطراف درخت سبز زندگی می روید وبالا می رود
چرا که این بار نیلوفر خواهان خلعت از دست رفته ی رهاست
ساقه ی نازک نیلوفر تاب بار امانت ندارد
دلش هوای رهایی دارد.............
رها قلب نیلوفرانه اش بود
afarin bar to ke midany rahaie ast!!!
az bloget khosham omad shayad avalin blogi hast ke jomalatesh be delam neshast!
buuuuuuuussssssssssssss
maryam